گیمیفیکیشن چیست ؟ به همراه مثال
کلمه گیمیفیکیشن به فارسی به صورت های مختلفی ترجمه شده است. بازیوار سازی، بازیگونگی، بازی کاری، بازی پردازی، بازی سازی کلمات مختلفی است که برای معنای این واژه مورد استفاده قرار می گیرد که به نظر می رسد با توجه به تعریف این کلمه واژه بازیوار سازی معادل مناسب تری است که به طور خلاصه یعنی استفاده از المان های بازی برای پیشبرد اهدافمان در فضایی که به طور پیش فرض ربطی به بازی ندارد. گیمیفیکیشن با اضافه کردن بازی و سرگرمی به کارها باعث می شود، کارهایی را که برای ما سخت است و یا علاقه چندانی به انجامش نداریم را با میل و رغبت انجام دهیم.
گیمیفیکیشن (Gamification) چیست؟
گیمیفیکیشن با اضافه کردن بازی و سرگرمی به کارها باعث می شود، کارها را با میل و رغبت انجام دهیم
اجازه دهید یک مثال برای روشن تر شدن مفهوم گیمیفیکیشن بزنیم. چندی قبل من از یک فروشگاه اینترنتی لوازم آرایشی و بهداشتی خریداری کردم. جعبه ای که خریدها را در ان بسته بندی کرده بودند طراحی جالبی داشت. در داخل جعبه یک سری طراحی وجود داشت مثل طرح هواپیما و جغد ، که مشتری می توانست طرح ها را با قیچی جدا کرده و بهم وصل کند و یه هواپیمای مقوایی برای خود بسازد. روی جعبه توضیح داده شده بود که با ساختن طرح ها و به اشتراک گذاشتن در فضای مجازی می توانید در قرعه کشی فروشگاه شرکت کنید و بدیهی است که هرچه تعداد اسباب بازی های مقوایی ساخته شده بیشتر باشد، شانس بیشتری دارید.
به همین سادگی یک گیمیفیکیشن اجرا شده است. مشتری علاقه مند می شود که اسباب بازی های بیشتری درست کند و این به معنی سفارش های بیشتر خواهد بود. از دوران کودکی هم شاید به یاد داشته باشید که در داخل بسته پفک تصویر فوتبالیست ها را قرا می دادند و با ارسال تعداد خاصی از این تصاویر می توانستید جایزه بگیرید.گیمیفیکیشن به جای متمرکز کردن مشتری روی خرید، او را با بازی سرگرم می کند و درگیری ذهنی با برند ایجاد کرده و باعث افزایش وفاداری مشتریان می شود. گیمیفیکیشن از تمام مشخصاتی که یک بازی دارد استفاده می کند تا مشتری را وادارکند که یک عمل را بارها و بارها تکرار کند.
سرگرم کردن مشتری با گیمیفیکیشن
گیمیفیکیشن به جای متمرکز کردن مشتری روی خرید، او را با بازی سرگرم می کند
ژاسپر ژول در مقاله خود با نام بازی، بازیکن و جهان برای بازی ۶ ویژگی اصلی را بیان می کند که گمیفیکیشن یا بازی سازی هم از همین اصول استفاده می کند:
قوانین حاکم بر بازی
همه بازی های جهان قانون دارند و شرکت کنندگان در بازی ملزم به رعایت آن قوانین هستند تا روح بازی حفظ شود.
هدفی که میخواهیم به آن برسیم
در هر بازی باید این موضوع مشخص باشد که شرکت کنندگان چطور برنده می شوند؟ شرط برنده شدن و روش و استراتژی رسیدن به نقطه پایانی باید مشخص باشد و برای همه افرادی که در بازی شرکت می کنند واضح باشد.
باید در بازی شانس بیاوریم
عنصر شانس به بازی هیجان و جذابیت می دهد. اینکه بدانیم حرکت بعدی معلوم نیست چه نتایجی داشته باشد باعث می شود بازی کسل کننده و خسته کننده نشود و هر بار امیدوار باشیم که ممکن است شانس به ما رو کند و این بار قرعه به نام ما بیافتد.
استفاده از عنصر شانس در گیمیفیکیشن
عنصر شانس به بازی هیجان و جذابیت می دهد
بازی نیازمند رقابت است
همه برنده نمی شوند و بازنده شدن هم جزئی از بازی است. ارزیابی نتایج بازی زمانی ممکن می شود که نتیجه شرکت کننده ها با هم مقایسه شود و برنده و بازنده تعریف کنیم.
بازی به نتایج عددی نیاز دارد
اگر بتوان نتایج بازی را به شکل عددی توضیح داد، بازی میتواند کاملتر و جذابتر هم باشد. کافی است به نتایج عددی بازیهایی مثل فوتبال و والیبال فکر کنید. البته تعداد لایکها و کامنتهای اینستاگرام و سایر شبکه های اجتماعی هم، نوع دیگری از دستاوردهای عددی متغیر است که افراد را به بازی (درگیر شدن بیشتر با شبکه های اجتماعی و استفاده از آنها) ترغیب میکند.
بازی باید شرکت کننده را نگه دارد
ویژگی های بازی باید به صورتی باشد که شرکت کننده به نتایج بازی دلبستگی پیدا کند و به لحاظ ذهنی درگیر بازی شود. از برنده شدن خوشحال شده و بازنده بودن احساس بدی در او ایجاد کند که باعث شود برای نتایج بهتر تلاش بیشتری داشته باشد. همانطور که گفتیم بازی ها در ۶ اصل مشترک هستند و اصول گیمیفیکیشن هم از اصول بازی ها جدا نیست و در طراحی گیمیفیکیشن این موارد در نظر گرفته می شود.
تاریخچه گیمیفیکیشن
نقطه اوج گیمیفیکیشن را می توان سال ۲۰۱۱ دانست. در این سال اولین کنفرانس گیمیفیکیشن برگزار شد که بر اساس آمار ارائه شده در این کنفرانس، اعلام شد که بیش از ۵۰% سازمان هایی که فرآیند نوآوری را مدیریت می کنند این کار را با استفاده از گیمیفیکیشن انجام می دهند.
نقطه اوج گیمیفیکیشن
نقطه اوج گیمیفیکیشن را می توان سال ۲۰۱۱ دانست
البته واژه گیمیفیکیشن اولین بار در سال ۲۰۰۲ توسط مهندس کامپیوتر انگلیسی نیک پلینک مورد استفاده قرار گرفت و تا سال ۲۰۰۸ و انتشار کتاب چگونگی استفاده از مکانیزم های بازی چندان مورد توجه نبود. در سال ۲۰۱۰، اصطلاح (بازی کاری) بسیار مورد توجه قرار گرفت و توسط شرکتهایی مانند بانچبال (Bunchball) و بج ویل (Badgville) برای تشریح پلتفرمهایی به کار رفت که برای استفاده از المانهای بازی در وب سایتها، تولید کرده بودند.
گیمیفیکیشن چیست با مثال (نوشته علی ماندنی)
گیمیفیکشن: یا بازیگونهسازی استفاده از عناصر و تکنیکهای طراحی بازی در زمینههایی است که ماهیت بازی ندارند و یا برای آن طراحی نشدهاند مانند بازاریابی دیجیتال، تجارت و کسبوکار، آموزش و بسیاری از زمینههای دیگر.
استفاده از این مکانیزم برای افزایش تعامل کاربر، ایجاد جذابیت در یادگیری، انجام فرایندهای تکراری یا کارهای غیر جذاب برای مقاصد غیر بازیگونه میباشد و یک رابطه مداوم بین مخاطب و هدف ایجاد میکند. برای مثال اولین تجربه ما از گیمیفیکشن در آموزش این بود که به ازای هر نمره خوبی که کسب میکردیم، یک کارت صد آفرین داده میشد که با جمع آوری چند کارت میتوانستیم یک جایزه بگیریم. و بدین ترتیب با اینکار ترغیب به تمرین کردن بیشتر میشدیم.
چارچوبهای گوناگونی برای پیادهسازی گیمیفیکیشن وجود دارد. اصلی که در همه آنها مشترک است، استفاده از اصول بنیادی بازی در طراحی گیمیفیکشن میباشد. اصول یک بازی شامل قانون بازی، هدف و استراژی در بازی، تنوع و رقابت میباشد. در گیمیفیکشن، ابتدا ما ویژگیهایی را برای یک بازی در نظر میگیریم. سپس تلاش میکنیم این ویژگیها و مکانیزمها را در کسبوکار خود جاسازی کنیم. آنگاه بررسی میکنیم که این مکانیزمها تاچه حد توانسته است درگیری ذهنی مشتریان با کسبوکارمان را افزایش دهد و با چه تغییراتی میتوانیم بازده بیشتری نصیبمان شود؟
مثال برای صنعت فست فود
شاید در صنعت فست فود، شاید هیچ شرکتی به اندازه McDonald’s در دنیا محبوبیت و معروفیت نداشته باشد. مک دونالدز با استفاده از بازی محبوب Monopoly، موفق شده مشتریان را هرچه بیشتر به سمت خود بکشاند.
روش کار این است: هر از چند گاه در بعضی رستورانها، مشتریان میتوانند بسته به غذایی که سفارش دادهاند شانس خود را در یک نوع آنلاین از بازی مونوپولی امتحان کرده و برنده خوراکیهای مختلف یا حتی پول نقد شوند. جوایز به صورت کد یا رمز در اختیار مشتریان قرار گرفته و آنها میتوانند با مراجعه به هر یک از رستورانها، جایزه خود را تحویل بگیرند.
مثال ترویج استفاده از ماسک
برای ماسک هم میتوان بازی ساخت که با جمع کردن هر چه بهتر ماسک و تعداد بیشتر ان لول شما ارتقا میابد و با ارتقا انها شما قوی تر خواهید شد و در اخر بازی شما برنده مواد ضد عفونی یا کد تخفیف میشوید.

گیمیفیکیشن ترویج ماسک زدن (نوشته محمد سعید طوسی)
اول با شایعه پراکنی در رسانه ها به مردم اعلام می کنم که برای افرادی که ماسک نزدند جریمه ی بسیار سنگینی در نظر گرفته می شود ؛ همچنین برای افرادی که ماسک می زنند تشویق جز در نظر گرفته می شود.
پس از گذشت دوهفته الی ۱ماه که شایعه ها تمام شد، عمل می کنیم.
به تمام فروشگاه ها، داروخانه ها ماسک های رایگان توضیعه می کنیمو در این ماسک ها کد ملی فرد را هکاکی کرده؛ این ماسک با تمام ماسک ها متفاوت است، مثلا بعضی از آپشن هایش را باید خریداری کنید.
این ماسک دارای آپشن سلامت می باشد که برای تمام عموم باز است. مانند : اگر فردی ماسک شما را به اشتباه بر روی دهان بزند، آژیر می زند ویک شوک به فرد ناشناس می دهد. همچنین اگر بسیار بو بگیرد قابلیت رفع بو و خوش بو کردن دارد. ماسک سایزش با صورت فرد تنظیم شده و……..
حال اگر فردی استفاده از این ماسک نکند، جریمه های سنگینی برای آن شخص در نظر گرفته می شود. می گویید چگونه؟ با کد ملی هک شده پشت ماسک، این کد ملی با آراف آی دی(RFID) ساخته شده و دستگاهی را که موج رادیویی از خودش می دهد را در مکان های شلوغ و پر تردد می دهیم. بعد شروع به آژیر زدن می کند، تمام افراد خود را چک می کنند که آیا ماسک زده اند یا خیر. اگر زده اند که هیچ اگر هم نه که این یک زنگ هشدار و فرصت بسیار عالی است برای افراد بی ماسک.
از این مرحله که بگذریم به مرحله ی جریمه میرسیم. در تمام سطح کشور سنسور هایی به کار رفته که کد ملی ها را می خواند. حال اگر فردی ماسک به دهان داشته باشد کد ملی اش نا پدید می شود و اگر کسی نزده باشد ماسکش را سنسور ها اورا شناسایی کرده و برایش جریمه (نقدی، تحریم و…) نوشته می شود.
کد خبر : 32298 ساعت خبر : ۵:۳۶ ق٫ظ
با سلام.
گیمیفیکشن یا بازیگونهسازی استفاده از عناصر و تکنیکهای طراحی بازی در زمینههایی است که ماهیت بازی ندارند و یا برای آن طراحی نشدهاند مانند بازاریابی دیجیتال، تجارت و کسبوکار، آموزش و بسیاری از زمینههای دیگر.
استفاده از این مکانیزم برای افزایش تعامل کاربر، ایجاد جذابیت در یادگیری، انجام فرایندهای تکراری یا کارهای غیر جذاب برای مقاصد غیر بازیگونه میباشد و یک رابطه مداوم بین مخاطب و هدف ایجاد میکند. برای مثال اولین تجربه ما از گیمیفیکشن در آموزش این بود که به ازای هر نمره خوبی که کسب میکردیم، یک کارت صد آفرین داده میشد که با جمع آوری چند کارت میتوانستیم یک جایزه بگیریم. و بدین ترتیب با اینکار ترغیب به تمرین کردن بیشتر میشدیم.
حالا که با این مفهوم آشنا شدید که گیمیفیکشن چیست؟ اگر دقت کنید متوجه میشوید که این مفهوم در بخشهای مختلف زندگی ما وارد شده است. زمینههای تجاری و محصولات، محیط کار، محیطهای آموزشی، کسبوکار و حتی سیاست هم شاهد ورود بازی و گیمیفیکشن هستیم که از این مفهوم برای پیشبرد اهداف خود استفاد میکنند. چیزی که در همهٔ آنها مشترک میباشد سعی در درگیر ساختن کاربر با محصول یا خدمات مورد نظر است
پس از بررسی این مفهوم که گیمیفیکشن چیست؟ حالا به این موضوع میپردازیم که چگونه میتوان گیمیفیکشن را در زمینه موردنظر پیادهسازی کرد.
چارچوبهای گوناگونی برای پیادهسازی گیمیفیکیشن وجود دارد. اصلی که در همه آنها مشترک است، استفاده از اصول بنیادی بازی در طراحی گیمیفیکشن میباشد. اصول یک بازی شامل قانون بازی، هدف و استراژی در بازی، تنوع و رقابت میباشد. در گیمیفیکشن، ابتدا ما ویژگیهایی را برای یک بازی در نظر میگیریم. سپس تلاش میکنیم این ویژگیها و مکانیزمها را در کسبوکار خود جاسازی کنیم. آنگاه بررسی میکنیم که این مکانیزمها تاچه حد توانسته است درگیری ذهنی مشتریان با کسبوکارمان را افزایش دهد و با چه تغییراتی میتوانیم بازده بیشتری نصیبمان شود.
برای مثال
فست فود با طعم بورد گیم!
شاید در صنعت فست فود، شاید هیچ شرکتی به اندازه McDonald’s در دنیا محبوبیت و معروفیت نداشته باشد. مک دونالدز با استفاده از بازی محبوب Monopoly، موفق شده مشتریان را هرچه بیشتر به سمت خود بکشاند.
روش کار این است: هر از چند گاه در بعضی رستورانها، مشتریان میتوانند بسته به غذایی که سفارش دادهاند شانس خود را در یک نوع آنلاین از بازی مونوپولی امتحان کرده و برنده خوراکیهای مختلف یا حتی پول نقد شوند. جوایز به صورت کد یا رمز در اختیار مشتریان قرار گرفته و آنها میتوانند با مراجعه به هر یک از رستورانها، جایزه خود را تحویل بگیرند.